درخت چای
| ||
|
ظهر یک روز بهاری در حیات سبز و پر از سبزیهای جورواجور یک خانه ساده شمالی، شبیه همان خانههایی که بچههای هفت هشت ساله نقاشی میکنند یک دختر ده دوازده ساله در گوشهای از آن بر روی لبۀ حوض کوچکی روبهروی مادرش نمیه نشسته است و مشغول شستن لباسها در یک تشت بزرگ مسی میشود، با دقت لبه آستین و یقه یک لباس را با هیبتی زنانه میشوید و بعد خوب چلانده و آبش را گرفته و سپس روی سرپنجه بلند میشود تا با نوک انگشتانش طناب را بگیرد و بعد آن را پهن کند و باز ادامه میدهد و مادرش همچنان خیلی با آرامش نگاهش میکند. هر چه نگاهش میکنم سیر نمیشوم. انگار زندگی را به تجربه گرفته است. اگر هیکل کوچکش نبود با این نشست و برخاستهای پختهای که داشت تشخیص سن و سالش محال بود. با خودم فکر میکنم که گفته است که دنیا به تهاش رسیده، هنوز همان نقطه آغاز است. برچسب ها: زندگی جاری است، امید، دوباره ها، [ شنبه 15 اردیبهشت 1397 ] [ 02:05 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |